مدح و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
دل بى سوز و گداز از غم زهرا دل نيست دل اگر نشكند از ماتم او، جز گِل نيست خون و اشك از دل و از ديده ما میجوشد فاطمه صورت خود را ز على می پوشد عمر كوتاه تو، اى فاطمه فهرست غم است قـبـر پنهان تو روشنـگـر اوج ستم است رفتى، اما ز تو منظومۀ غـم بر جا ماند با دل خستـه و بشكسته عـلـى تـنهـا ماند اثــر دسـت سـتــم از رخ نـيــلـى نــرود هرگز از ياد على، ضربت سيلى نـرود با عـلـى راز نگـفـتى تو ز بـازوى كبود باپدرگوى كه بعد از تو چه بود و چه نبود شهراگر شهر تو، پس حمله به آن خانه چرا مرگ جانسوز چرا؟ دفن غريبانه چرا؟ داغ ما آتش و ميخِ در و سينه است هنوز مدفن گمشده در شهـر مدينه است هنوز |